در سوگ چشمانت نگاهم خیس باران بود
انگار دریای درونم غرق طوفان بود
یک عمر دلدارم نبودی بی وفای من
در حسرتت دنیا برایم رو به پایان بود
دنیا برایم سوز و سرمای عجیبی داشت
حتی بهارم در نبود تو زمستان بود
افسردگیهای مرا باور نمیکردی
کاشانهی خاموش من مانند زندان بود
میسوختم در حسرت آرامش عشقت
وقتی نبودی روزگارم نا به سامان بود
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
دلم را تا ابد با عطر اندامت پریشان کن
مرا از شوق دیدارت بیا یکباره گریان کن
دلم دیوانهی آرامش آغوش گرم توست
بیا قدری تنت را جان پناهم در زمستان کن
تو اعجاز خداوندی که دنیا با تو آرام است
شبی تقدیر دشوار مرا یک ذره آسان کن
چرا خاموش باشد شاعر دیوانه و مستت
مرا یک عمر با تصویر چشمانت غزل خوان کن
به یادت تا به کی آتش بگیرد تار و پود من
شبی صحرای سوزان دلم را غرق باران کن
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
میروی تا قلمم بی تو غم انگیز شود
شعر من از غم هجران تو لبریز شود
سوز و سرمای غمت کاش به پایان برسد
نکند از غم تو یکسره پاییز شود
وای، دنیای پر از حادثهام میخواهد
چشم زیبای تو یکباره بلاخیز شود
جای زخمی که به جانم زدهای میسوزد
خنجر غم نکند بار دگر تیز شود
در شبی شاعر دلسوختهات میمیرد
میروی تا که غمت فاجعه آمیز شود
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
کاش میشد که بیایی و کنارم باشی
دوست دارم که تو آرام و قرارم باشی
وای بر من که شبم تیره و سرد است هنوز
کاشکی فصل دل انگیز بهارم باشی
قصد کردم همه را جز تو فراموش کنم
دوست دارم که خودت دار و ندارم باشی
از غمت قصهی دلتنگی من طولانیست
من چه باید بکنم تا که تو یارم باشی
روز و شب از غم عشقت جگرم میسوزد
کاش میشد که بیایی و کنارم باشی
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 110 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
زیبا شدهای تا که پریشان تو باشم
در عالم شب شاعر چشمان تو باشم
برگرد که سرمای غمت باز نگردد
سخت است که درگیر زمستان تو باشم
امشب دل دیوانهی من عاشق و مست است
بد نیست که همواره غزل خوان تو باشم
یک ذره بیا در دل شب همقدمم باش
تا عابر سرمست خیابان تو باشم
آشوب نکن ساحل آرام دلت را
سخت است که ویرانهی طوفان تو باشم
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
روز و شب خیره به سیمای تو باشم خوب است
تا ابد عاشق و شیدای تو باشم خوب است
دوست دارم قلمم از تو بگوید شب و روز
شاعر چهرهی زیبای تو باشم خوب است
حسرت بوسهی تو بر لب من باقی ماند
غرق بوسیدن لبهای تو باشم خوب است
عاشق ساحل آرام وجودت شدهام
باز امشب لب دریای تو باشم خوب است
کاشکی دست مرا با دل و جان لمس کنی
اینکه آرامش دنیای تو باشم خوب است
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
اینکه از عشق تو دیوانه نباشم سخت است
با همه غیر تو بیگانه نباشم سخت است
چه کنم بار دگر مست لبانت نشوم
تشنهی بوسهی جانانه نباشم سخت است
وای بر من که پریشان شده احوال دلم
نیمه شب راهی میخانه نباشم سخت است
بس که چشمان تو زیباست فرو میپاشم
در تماشای تو ویرانه نباشم سخت است
باز هم شمع فروزندهی این خانه شدی
روز و شب پیش تو پروانه نباشم سخت است
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
عمریست در دریای من طوفان دلتنگیست
بر ساحلم آثاری از طغیان دلتنگیست
باید ببینم حس زیبای نگاهت را
چشمان آبی رنگ تو درمان دلتنگیست
این سالها قلبم اسیر خاطرات توست
فهمیدهام دنیای من زندان دلتنگیست
امشب هوای روزگارم غرق اندوه است
در ابرهای تیرهام باران دلتنگیست
دیوانهام از دست این دنیای پر حسرت
در سرنوشتم راه بی پایان دلتنگیست
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
باش تا دنیای ناآرام من زیبا شود
لمس دستانت نباید تا ابد رویا شود
غرق دلتنگی نکن شبهای تاریک مرا
تا به کی این زندگانی تلخ و بی معنا شود
رنگ و بوی عشق را از محفل شبها نگیر
باش تا در خانهی خاموش من غوغا شود
وای بر من، بی تو در گرداب غم غرقم هنوز
کاش آغوشت برایم ساحل دریا شود
بی قرارم در دل افسانهات شیرین من
تا به کی فرهاد عاشق پیشهات رسوا شود
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56
درد تنها بودنم بسیار خواهد شد شبی
فصل دلتنگی من تکرار خواهد شد شبی
در خیابانها پس از تو گیج و سرگردان شدم
شهر بر روی سرم آوار خواهد شد شبی
برنمیگردی به این کاشانهی ظلمانیام
شاعر غمدیدهات بیمار خواهد شد شبی
در نگاهم حسرت دیدار چشم مست توست
از غم تو چشم من خونبار خواهد شد شبی
در نبودت زخمیام از خنجر بی رحم عشق
روزگارم صحنهی پیکار خواهد شد شبی
شاعر: مهدی ملکی الف
برچسب : نویسنده : mahdimaleki بازدید : 96 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:56